گاز انبری

ساخت وبلاگ

طی یه حرکت گاز انبری تمام هرزنامه هامو پاک کردم. دیگه شب خوابم میبره P:

گوشیمم یه حرکتی زده که وصل نمیشه به پی سی! نمیدونم چرا و چگونه..

دیشب تو خواب به یکی از اساتید چاق کچل ترکمون داشتم میگفتم که میخوام حسابداری یاد بگیرم.. گفت خل بازی در نیار :| کتاب تالیف کن! فک کنم بهم الهام شده حالا موضوع بدین بشینم کتاب تالیف کنم :]

یکی از سمینارای مسخره ی هیات همگانی رو ثبت نام کردم حالا فردا از 8:30 صبح تا 3:30 عصر باید بشینم پای پی سی

این حرکتمم در جهت گرفتن یک مدرک و کسب یک تخصص در خشکی بود

بعدم دیگه میخوام قشنگ برم تو بورس فعال شم.. الان دیگه تو این موقعیت هیچ کاری به نظرم نمیاد :/

یه اقدام مهم دیگمم اینه که به رنگ کردن موهام دارم فکر میکنم -_-

و میدونم از دو روز دیگه که دانشگاه شروع بشه رسما دهنم سرویسه.. پایان نامه و سمینار و آزمایشگاه!!! که نمیدونم چه جوری قراره سر و تهشو هم بیارن؟؟ و دو تا درس مهم دیگه با دوتا استاد کاملا به درد نخور...

از من که گذشت ولی هرکی خواست آسیب شناسی بیاد دانشگاه (بخونید تیمارستان) بین المللی (!!!!!!) امام رضا بگین اصلا نیاد حتی اگه مجانی بود. ما تو گروهمون یه دونه استاد تو رشته خودمون نداریم!!!!!

راستی پاییز دوست میدارید آیا؟؟؟ من بسیار دوست میدارم.. گرچه که امسال یه جور خاصی خیلی دلگیرتر از حالت عادیه ولی خب.. چون میگذرد غمی نیست..

تابستون مثل یه دختر لوس و ننره که دائم داره قر و ناز میکنه و با کتک فقط میشه تربیتش کرد

اما پاییز یه خانم موقر و با شخصیته

 

و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 205 تاريخ : يکشنبه 16 شهريور 1399 ساعت: 13:38