کشف یک عضو جدید

ساخت وبلاگ

مدتی پیش که باز اموزی مربیگری رفته بودیم اولین جلسش دوتا کلاس ۱ ساعت و نیمه بود 

کلاس اولی یه آقایی راجع به مباحث کلی در مربیگری ورزشی از مسایل جسمی و روحی و روانیش صحبت میکرد

بماند که کل کلاس بیخود و سرهم بندی بود استاد مذکور هم اومده بود یه دو ساعتی دور هم بخندیم اوقات فراغتشو بخوشی سپری کنه تازه یه پولیم بگیره!

بخش اعظم کلاس که به حرف و خنده و متعاقبا ساکت کردن ۵۰ تا خانوم حاضر در جلسه گذشت . یه دقایقیم یکم کلاس جدی شد و سکوت کامل! همون لحظه دیدم دوست جان رفته رو ویبره و داره از خنده به حالت غش و ضعف و نیاز به کمکهای اولیه از جمله تنفس دهان به دهان پیدا میکنه!

یک کلام ازش پرسیدم و لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود... گوشیشو نشونم داد.. مامانش که خانومی بشدت محترم و مودب هستن عینکشو نزده یه اس ام اس فرستاده بود که توش در یک کلمه دو حرفی یک حرفشو اشتباهی تایپ کرده بود! حالا که فکر میکنم میبینم این دو حرف تو کیبورد اصلا نزدیک هم نیستن ولی چطور این اتفاق افتاد خدا عالمه!

خلاصه که منم بعد از دیدن اس ام اس به همون حال افتادم با این تفاوت که اون جاش گوشه دیوار و در پناه بود و من درست روبروی جناب استاد و جلومم خلوت بود و کاملا فیس تو فیس و چشم تو چشم بودیم

بدترین شرایط خندیدن همین جاهاست که نمیتونید شدت احساساتتونو بروز بدین و تازه طرف مقابلتونم مث قیف بهتون نگاه میکنه!

دیدین بعضی ازین اساتیدم کمی کرم دارن؟؟؟ خدارو شکر این یکی اونجوری نبود وگرنه نمیدونم چه توضیحی باید میدادیم بابت اون لحظات از خود بیخود شدگی

حالا بعدش که آزاد میشی هرچی به جریان فک میکنیااا دیگه اصلا اونجوری خندت نمیاد!!!

اینجاست که کشف میکنی یه کرم درون داری جهت خراب کردن شخصیتت مقابل دیگران

این لحظات یه جایی ثبت و ضبط کنین و هر از گاهی بهشون رجوع کنید روانتون شاد میشه

و مورد دیگه اینکه قبل از انتشار هر متن حتی پیامک بخونیدش

این مورد و خودم حوصله ندارم ولی شما انجامش بدین

و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 187 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:10