زیست همزمان

ساخت وبلاگ

ایده میاد و میره... با دیدن یه پیج یاد یکی از ایده های بزرگم افتادم

مادر و کودک...

چقدر جالب بود

هدفمو کمی تغییر دادم.. یعنی باید بگم منعطفش کردم... اگه قبول نشدم در هر صورت مطالعاتم سر جاشه کمم نمیشه حتی بیشترم خواهد شد! 

اینهفته از امتحانا و کلتسا خلاص شدم ولی درگیر استخر و شاگردامو کارای اداری و ماشینو.. خداکنه ک همین هفته پرونده همشون بسته بشه

ازون وقتاست که دلم میخواست یکی بی دغدغه کارامو انجام میداد و میگفت تو درستو بخون نگران نباش..

طناب خریدم زرررررد جهت دو و طناب زنی که ایشالا بزودی کلید میخوره!

اشتیاق عجیلی برای خوندن این کتابایی که بسختی ازشون سر در میارم دارم.. 

بالاخره امشب رفتم دوتا کتاب دیگه هم خریدم..

خواهرم 3 ماه دیگه از بارداریش مونده و میخواد زمان زود بگذره و من 3ماه فرصت دارم و دلم میخواد دیر بگذره... 

انگار یکی دیگه همزمان با من داره تو این بدن زندگی میکنه! 


و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 11 بهمن 1397 ساعت: 19:34