کاهنده ی روح

ساخت وبلاگ

سرما خوردن تو تابستون واقعا محشره!

روز اول آموزشیا آب واقعا سرد بود! تا جایی که انگشتام کرخ شده بودن! شاگردامم یکسره بدو بدو میرفتن سرویس! اوناییم که نمیرفتن احتمالا آب و مزین میکردن!!

بالاخره چهارتا کلاس تو آب سرد کار خودشو کرد

گرچه که از بس هوا گرمه در حال حاضر خیلیم باعث خوشحالیمه که اینهمه تو آب باشم وگرنه از گرما و بوی کلر و تهویه بد و بوی روغن سوخته کافی شاپ!!! میمیرم!

هواشناسی میگه ۴۰ درجه است اما قطعا بیشتره!

رفتم آزمایشمو بگیرم..گم شده بود..گشت پیداش کرد

رفتم بیمه مو بگیرم..گم شده بود.. گشت پیداش کرد

رفتم تعویض روغن همیشگی.. نبود 

رفتم نون بگیرم ..ازونا نداشت

چرا همیشه کارای من اینجوری میشن؟

حس هیچ کاری نیست.. روز تموم میشه و میبینم هنوز چندتا کار مونده

شاید افسرده ام؟؟

تشخیص نمیدم

صبح رفتم حرم.. بماند که اتیش انگار از آسمون میومد..یه خانومی با گفتن جمله ی " چقدر هوا گرمه" و بی عقلی من در تایید حرفش!! دیگه همینجور ادامه داد.. تا یه مسیری بالاجبار باهاش همراه شدم.. در واقع اون بیخیالم نمیشد..و منم تو مسجد گوهرشاد پیچوندمش!

بعضیا فقط دنبال گوش مفت میگردن

کتاب میخونم..گاهی ناامیدم و گاهی امیدوار.. انگار دنیا قراره دگرگون بشه.. شاید به همین زودیا

از گرما و سردرد خوابم نمیبره

و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 22:59