انتظار بانکی

ساخت وبلاگ

از باشگاه که بیردن اومدم هنوز مردد بودم که اول برم لبنیاتی شیر و بخرم یا اول برم بانک؟! 

بالاخره تصمیممو گرفتم و مستقیم رفتم بانک

خیلی خلوت بود! خواستم بدون گرفتن نوبت از دستگاه برم سراغ یکی از باجه ها باز فکر کردم ممکنه تا پر کردن فیش یکی بیاد و جای منو بگیره..

داشتم فیش و پر میکردم. اومد طرف میز خیلی آروم راه میرفت. نمیدونم فیش نوشت یا نه .. وایساده بود

سیستم شماره منو خوند.. فیش و پول و گذاشتم و خودم هم ایستاده بودم.. فکر میکردم یه دقیقه باید طول بکشه و ارزش نشستن نداره.. وایساده بود کنارم.. خانم شروع کرد به شمردن پول و حتی تو شمردن همون مبلغ ناچیز هم اشتباه کرد و کلی لفتش داد..لابد اینم سفارشی اومده سر کار!؟ نشستم.. قبل از اینکه کار منو تموم کنه تلفن و برداشت و به یکی زنگ زد و مشغول صحبت شد!! میتونست اول کار منو تموم کنه!! واقعا یک دقیقه بیشتر زمان نمیخواست!! هنوز وایساده بود.. انگار عجله داشت.. از حرکات تندش معلوم بود از کار این خانم متصدی لجش گرفته!! بالاخره با حرص رفت صندلی کناری که مال باجه پهلویی بود نشست و پولارو از کیفش در آورد...چند لحظه بعد تلفن قطع و کار منن تموم شد..بلند شدم و بعد تشکر رفتم به طرف در.. پشت سرم صدای ساییده شدن صندلی به کف سالن و شنیدم وقتی برگشتم درو ببندم دیدم از جاش بلند شده و داره به در نزدیک میشه!! انگار چیزی میخواست بگه!؟ ولی به هر دلیلی نشد..صورتشو ندیدم.. برگشتم به طرف خیابون و اونجارو ترک کردم به طرف لبنیاتی

لبنیاتی هم اون ساعت هنوز شیر نداشت...

و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 137 تاريخ : جمعه 23 تير 1396 ساعت: 7:09