یه روز دیگه بدون تو!

ساخت وبلاگ

سالها بود خونه ش هیچ مهمونی نگرفته بود! حالا به هر دلیلی!

امسال بعد مدتهاافطار همه اونجا بودیم

** حیف تو نبودی..

در حین افطار خانومها به این نتیجه رسیدن مردارو همه رو بندازن تو دریا که ماهیا بخورن!

جمع زنانه مردانه ناخودآگاه جدا شده بود!

از مهمونیای خاله زنکی هیچ خوشم نمیاد!

کمی که نشستم به هوای عمو و شوهرعمم رفتم پیششون و خودمو از خزعبلاتی که داشت وسط میومد خلاص کردم!

و البته ظاهرا دردسری از قبل تراشیده شده برای خودم دست و پا کردم!

حرفی بود ک قبلا زده شده و قولشو داده بودم اما فراموش شده بود!

فکر میکنم این ماه رمضون حسابی باید استراحت واز فرصتم استفاده کنم چون بعدش بقدری کارم زیاد میشه که دیگه کمتر رویت بشم!

و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 3:12