سختیهای چندگانه ی دنیا

ساخت وبلاگ

یکی از سخت ترین کارا هم اینه که بتونی به مامان و بابات بقبولونی هیچ دلیل درونی و بیرونی برای ازدواج در خودت نمیبینی!!!!!

خب البته اینو که بهیچ عنوان نمیشه به زبون آورد. گفتنش با کفر برابره و عواقب سنگینی به دنبال داره... ولی واقعا چطور میشه فهموند که تو زندگیت هیج احساس کمبود و ناراحتی نداری؟؟؟ حرفای دیگران کوچکترین ارزشی برات نداره!!! از اینکه بین اینهمه دخترای فامیل و دوست و آشنا که کوچیکتر از تو ان و مادر شدن ، مجرد موندی هیچ ناراحتی و غصه ای نداری؟؟؟؟

واقعا چطور میشه بدون بحث و دلخوری در این مورد حرف زد با پدر و مادری بشدت سنتی که همچنان در سن ۳۱ سالگی دخترشون معتقدن هرکی زنگ زد باید بیاد بببنیش؟؟؟؟!!!!! چه جوری میشه بگی ازین رفت و آمدای وقت گیر و بیخود حالت بهم میخوره نه به این دلیل که به جایی نمیرسه! بلکه به این خاطر که از اولشم کششی به این موضوع نداری.. 

این نشدنی ترین کار دنیاست!!! 

کاش هیچ کسی دیگه زنگ این خونه رو نزنه تا مامانم کمتر از من دلخور بشه

و عشق تنها عشق......
ما را در سایت و عشق تنها عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodenashenakhteha بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 14:17